Deprescribing
رزیدنتی پزشک خانواده در کانادا تفاوت زیادی با دورهی انترنی ایران دارد. شاید بهتر باشد کانادایش را درز بگیرم و ازاستان پربرف خودمان بگویم. حتی در استان ما هم برنامهی شهر با روستا (رورال) تفاوت زیادی داشت.
پروگرمی که من گذراندم تمرکز پرورش پزشک خانواده در شهر نسبتن بزرگ بود و نه در شهر یا روستای دورافتاده با حداقل امکانات. در پرانتز بگویم که اینجا بودن در شهر یا روستا عیب یا حسن حساب نمیشود، فقط طریقهی طبابت درش متفاوت است.
پزشک شهری به اندازهی پزشکی که در روستا کار میکند کارعملی شاید انجام ندهد، کار عملی هم منظور از معاینات زنان گرفته تا انواع پروسیجرهای جراحی تا حتی سزارین و غیره. درعوض، پزشک شهری میداند چطور از منابع موجود استفادهکند و مریض را به کجا و چه موقع ارجاع بدهد.
حالا بعد از این مقدمات دربارهی بخش هیجانانگیز رزیدنتی پزشکی خانواده در پروگرم خودمان بگویم که برایم خیلی حوصلهسربر بود و رفته رفته جذاب و هیجانانگیز شد. مبحثی به نام جریتریکس یا طب سالمندان. و بخش هیجانانگیزماجرا مبحث دپریسکرابینگ یا هوشمندانه دارو تجویزکردن و کمکردم تعداد دارو در سالمندان است.
نکتهی اصلی این است که بدانیم متابولیسم بدن سالمندان و به طبع آن اثر داروها بر بدن سالمندان با افراد زیر هفتاد سال متفاوت است درنتیجه دوز دارو اهمیت پیدامیکنه و عوارض مهم میشود.انقدری که حواست باشد به سالمند نباید داروی مدر برای فشارخون بدهی یا داروی خوابآور. مبحث گستردهایست و بغایت جذاب و پیچیده. من از وقتی طبابت را شروع کردهم، یکی از بیماران مسنم را کمکم رویش این مبحث را اجرا کردم و نتیجه بسیاررضایتبخش بود. حدود هشت دارو را قطع کردم و بقیه را دوزشان را بتدریج کمکردم و حالا مریض حالش بهتر است.
از آن طرف، داروساز جواب و پرانرژیای که از سالها قبل این مریض را میشناسد و همفکر خوبی برای من بوده در این مدت، هربار که داروی جدیدی را حذف میکنم با خوشحالی تایید میکند و امروز که زنگ زده بود تا داروها رو بار دیگر مرورکنیم میگفت، دختر مریض در تماسی تلفنی برایش تعریفکرده که چقدر ازین پزشک جدیدشان راضی هستند. این جملهش روزم را ساخت :)